دشمن در خانه

Sunday, October 03, 2010

مسئله این است : ماندن یا رفتن

لحظات غریب و سختی است. باید میان ماندن و رفتن انتخاب کرد. هرچند که برای من رفتن بی هیچ تردیدی بر ماندن ترجیح داشت اما اینک تردید دارم. تردید دارم که رفتن به راه بپیوندد
خیلی سخت است رفتن به زیر دین برای پیشبردن یک طرح تولیدی آنهم در ایران که هیچ ثباتی را نمی پذیرد و برای من ئی که هیچ پشتوانه محکمی ندارم که هیچ بلکه قارچ های غربتی هم در برم می رویند.
ریسمان محکم کجاست که خویش را بر ریسه های آن آویزان کنم؟
.
روز های سرگردانی که بارها و بارها به آن رسیده بودم آغاز شده. خواب کوچه پس کوچه های ایام کودکی ام را می دیدم و یک گربه اشرافی که نه جسارت نزدیک شدنش را داشتم و نه توان دل برکندن.آیا این حکایت بیداری من نیز هست؟
ودر همین سرگردانی است معنای زندگی

0 Comments:

Post a Comment

<< Home